وفات حضرت فاطمه ی معصومه (س)

دوباره آمده ام تا به من بها بدهی

مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی

گره به کار من افتاده ای کلید بهشت

خدا کند که به من فرصت دعا بدهی

من از زیارت قبلی خراب تر شده ام

خداکند به من بی پناه جا بدهی

من از زبان رضا با تو درد دل دارم

مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی

توآمدی و مقام رضا مشخص شد

تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی

دلم برای محرم چه زود تنگ شده

مگر که باز تو امضای کربلا بدهی

هزار عید فدای دو روز ماتم تو

اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی...

تمام سال برای تو روضه می گیریم

هزار مرتبه هم در عزات می میریم


وفات حضرت فاطمه ی معصومه (س)
بر امام زمان عج و شیعیان تسلیت باد

شهادت امام حسن عسگری (ع)

عسگری از دار فانی دیده بسته

گرد ماتم بر رخ مهدی نشسته


گشته سامرا دوباره وادی غم

بر پدر، صاحب زمان بگرفته ماتم


عازم جنت شده با قلب سوزان

نزد زهرا و پیمبر گشته مهمان


او به دست معتصم گردیده مسموم

قلب پاک انورش را کرده مغموم


شست و شو داده پسر جسم لطیفش

شد به سامرا مکان قبر شریفش

شهادت امام حسن عسگری (ع) برهمگی تسلیت باد.

شهادت امام رضا (ع)

عقل در درک تو مبهوت و گرفتار شده
عشق از عشق تو بیچاره و بیمار شده
چشم از اشک لبالب شده و تار شده
بس که نور است که در این حرم انبار شده

 شهادت امام رضا (ع) تسلیت باد 

 

رحلت پیامبر (ص)

 

آه و واویلا، که چشمان پیمبر بسته شد
باب وحی و خانۀ زهرای اطهر بسته شد
دست فتنه، باز شد بازوی حیدر بسته شد
هم عزای مصطفی، هم غربت شیرخداست
دریغا که روح دعا، رفت در خاک
گرفتند از ما روان دعا را
به سوگ محمّد، بگریید، یاران
که زهرا ببیند، سرشک شما را
رحلت نبی رحمت تسلیت باد

شهادت امام حسن مجتبے (ع)

مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت

چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم

ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو

او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد

اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد

شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد

یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت

آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد

بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد

در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد

تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند

دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در

شهادت امام حسن مجتبے (ع) بر امام زمان عج و تمامے عاشقان تسلیت باد

شهادت امام سجاد (ع)

آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم

هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم

ما را زدند مثل اسیران خارجی

دارم هزار راز نگفته در این دلم

چشم همه به سمت زنان یا به نیزه هاست

غمگین ترین سوارۀ مجروح محملم

آتش گرفت گوشۀ عمامه ام ولی

زخم زبان به شعله کشیده است حاصلم

مایی که باغ های جنان زیر پای ماست

حالا شده خرابۀ این شهر منزلم

داغ رقیه پیر نمود اهل بیت را

خون لخته های کنج لبش گشته قاتلم

شهادت امام العارفین،سید الساجدین ،امام سجاد(علیه السلام) تسلیت باد

شهر شام و ملاء عام و کف و خنده و دشنام و گروهی به لب بام و به رخ ننگ و به کف سنگ و به تن جامۀ گلرنگ گرفتند، ره آل‌علی تنگ، تو گویی همه دارند سرجنگ، هم‌آواز و هم‌آهنگ، شده دشمن دادار، پر از کینۀ پیغمبر مختار و علی- حیدرکرار، به آزار دلِ عترت اطهار، همه عید گرفتند به قتل پسر فاطمه آن سیّد ابرار، شده شهر چراغانی و مردم همه در رقص و غزلخوانی و شادی که ببینند سرنیزه سر پاک امام شهدا را.
درِ دروازۀ ساعات خبر بود، خبر بود که بر نیزه یکی مهر فروزنده و هفتاد قمر بود به روی همه از ضربت سنگ و دم شمشیر اثر بود، چه سرهای غریبی که روان بر رُخشان اشک بصر بود، سر یوسف زهرا، سر عباس دلاور، سر قاسم، سر اکبر، سر عون و سر جعفر، سر عبدالله و اصغر، سر زیبای بنی‌هاشم و انصار، سر مسلم و جون و وهب و عابس و ضرغامه و یحیا و زهیر و دگر انصار که هر سر به سر نیزه همان وجه خدا بود، چو پروانه در اطراف امام شهدا بود به لب داشت همی ذکر خدا را.
در اطراف، سر خون خدا، خیل رسل یکسره در ولوله بودند، زن و مرد همه گرم کف و هلهله بودند نوامیس خدا یکسره در سلسله بودند، فقط مرد همه آینۀ حسن خدای ازلی بود، غبارش به رخ و چهرۀ او مشعل انوار جلی بود، علی ابن حسین ابن علی بود به گردن عوض شاخۀ گل حلقۀ غل داشت بپا داشت یکی چکمۀ گلگون نه، مگو چکمۀ گلگون و بگو پرده‌ای از خون ز جراحات غل جامعه و بر سرش از سنگ نشان بود، لبش ذکر خدا داشت وَ چشمش به رخ یوسف زهرا نگران بود که می‌دید در آن سر، گل رخسار رسول دو سرا را.
در آن هجمۀ جمعیّت و آن مرحله، گردید روان سهل، به سویش به ادب داد سلامش که در آن سلسله می‌دید بلندای مقامش، الفِ قامت او، دال شده نزد امامش، پس از آن عرض نمود ای گهرِ دُرج ولایت، مه افلاک هدایت، همه عالم به فدایت، منم آن سهل که از زُمرۀ انصار رسولم، که پر از دوستی عترت زهرای بتولم، چه شود گر کنی از لطف قبولم که دل مادرتان، فاطمه، را شاد کنم بر پسر فاطمه امداد کنم، گفت به پاسخ شه ابرار، که ای آمده بر آل علی یار، اگر هست تو را درهم و دینار، بده زود به این کافر غدّار، که بر نیزۀ او هست سر یوسف زهرا شود از دُور و بر دخت علی دور، که این قوم ستمکار، تماشا نکنند عمّۀ ما را.
کوچه‌ها بود پُر از هجمۀ جمعیّت و وجد و شعف و عشرت و نه بین زنان عفّت و مردان شده دور از شرف و غیرت و بر لب همه تبریک، بسی جامۀ نو در بر و لبخندزنان با سر ریحانۀ پیغمبر اسلام رسیدند، به یک کوچه که این کوچه‌ همه قوم یهودند، همه دشمن پیغمبر آل علی و فاطمه بودند در آن لحظه ندا داد، منادی که ایا قوم یهود! آمده هنگامۀ شادی، سر فرزند علی بر سر نی، سنگ ستم دست شما، هر چه توانید، بگویید، بخندید و برقصید، بریزید به فرق سر زینب، همه خاکستر و آرید کنون یاد خود از خیبر و گیرید همه داد خود از حیدر و فرمان ز یزید آمده مأمور به آزار بنی فاطمه کرده است شما را.
یهودان ستم‌پیشه چو این حکم شنیدند، گروهی به لب بام نشستند و گروهی به سوی کوچه دویدند همه عربده مستانه کشیدند، سر یوسف زهرا به سر نیزه چو دیدند، ره جنگ گرفتند و به اولاد نبی کار بسی تنگ گرفتند، به دل، ننگ گرفتند، به کف چنگ گرفتند، زنان از لب بام آتش و خاکستر و خاشاک فشاندند به دشنام همه آتش بغض جگر خویش نشاندند، «ترانه» عوض «مرثیه» خواندند خدا را بگذارید، بگویم، که یهودیه‌ای از بام نگاهش به سر نور دل فاطمه افتاد که لب‌هاش به هم می‌خورَد و ذکر خدا گوید و بگْرفت یکی سنگ چنان بر لب فرزند رسول دو سرا زد که سر از نیزه بیفتاد زمین، ریخت به هم ارض و سما را.
چه بگویم چه شده این‌همه من سنگدل و نوکر بی‌شرم و حیایم چه کنم؟ شعلۀ جان است به نایم عجبا آه که انگار همان پشت در قصر یزیدم، نگهم مانده به ده تن که به یک‌سلسله بستند و همه حرمتشان را بشکستند و بوَد یک سرِ آن سلسله بر بازوی زینب، سر دیگر، گرهش بسته به دست پسر خون خدا، حضرت سجّاد، همه چشم گشودند، مگر کودکی از پای بیفتد به سرش از ره بیداد، بریزند و به کعب نی و سیلی بزنندش، نکند کس ز ره مهر بلندش.... چه بگویم؟ چه کنم؟ دست خودم نیست، خدا عفو کند «میثم» افتاده ز پا را.


غلام­رضا سازگار «میثم»

سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )

هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (( علیه السلام )) ، شهادت این بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم .
امام باقر علیه السلام :
«إِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْیا.»:
خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقّت و باریک بینى مى کند.

یا فاطمه زهرا (س)

ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت
 رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت
این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و
داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

.....شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد.....

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)




ناموس خدا، دخت نبی، همسر حیدر

امّ الحسنین، شافعه ی خلق به محشر

این غم نرود از نظر ما که ز کین شد

نیلی رخت از سیلی آن شوم بد اختر

یا رب تو عذابش بنما بیشتر از پیش

آنکس که به پهلوی وی از کینه زدی در

عاشورا




امام حسین (ع) فرموده‌اند:

کسی که گرفتاری و اندوه مۆمنی را برطرف کند و او را آسوده کند، خداوند گرفتاری و اندوه دنیا و آخرت را از او رفع می‌کند. (بحارالانوار، ج 78، ص 122)

یا ابوالفضل(ع)

مي گويند هروقت آب مي نوشي بگو يا حسين، اين روزها که آب مي بيني و نمي نوشي آرام بگو يااباالفضل



امام حسین (علیه السلام) فرموده‌اند:

عباس را نزد خدا منزلی است که روز قیامت، همه شهیدان بر آن رشک می‌برند. (الخصال - ج 1 ص 68)


شخصیت والای حضرت عباس بن علی (ع) از آنچنان جایگاهی در نزد اهل بیت برخوردار است که امام زین‌العابدین (ع) فرمود: «خداوند رحمت کند عمویم عباس را، او خود را فدای برادرش حسین علیه‌السلام کرد. تا این که هر دو دست او قطع شد و خداوند به او همانند جعفر طیار دو بال عطا نمود که در بهشت با فرشتگان پرواز کند. برای عباس نزد خدای متعال منزلت و درجه‌ای است که تمام شهیدان در قیامت به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند.» (ابصار العین - 56)


کلمات قصار امام حسین (ع)



کلمات قصار امام حسین (ع) در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

فرا رسیدن ماه محرم



باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست

قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست.


فرا رسیدن ماه محرم ؛ ماه شهادت سومین اختر امامت و ولایت
امام حسین(ع) با اصحاب با وفایش بر شیعیان تسلیت باد
.

تسلیت

امام صادق علیه‎السلام فرمود:

کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده است یا آن را نپذیرفته‎اند، با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟ پس به اندازه‎ای که او را بازداشته از او پذیرفته می‎شود.

شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر،بر شما عزیزان تسلیت و تعزیت باد.

شهادت حضرت علی (ع)



خورشيد چراغکي ز رخساره علي ست
مه نقطه کوچکي ز پرگار علي ست
هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات
همسايه ديوار به ديوار علي ست


"شهادت حضرت علی (ع) تسلیت باد."

شهادت حضرت فاطمه (س)


فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست

فاطمیه شعر داغ لاله است / قصه ی زهرای ۱۸ ساله است 

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) تسلیت باد