معرفت حضرت زینب(س) به پروردگار عالم

بلایی که بر حضرت زینب(س) نازل شد، بر ابراهیم خلیل نازل نشده است. حضرت زینب(س) در مبتلا شدن به بلایی عظیم همدوش امام حسین‌(ع) اند. قرآن را نگاه کنید اینها را که عرض می‌کنم در سوره مبارکه صافات دو صفحه روبروی هم آمده است. اول راجع به حضرت نوح(ع) صحبت می‌کند «ولقد نادانا نوح فلنعم المجیبون و نجیناه و أهله من الکرب العظیم وجعلنا ذریته» ما نوح را از چه نجات دادیم؟ از کرب عظیم. بعد چکارش کردیم و ذریه‌اش را باقی گذاشتیم. «هم الباقین وترکنا علیه فی الآخرین سلام على نوح فی العالمین» ابراهیم خلیل(ع) به عزیزش اسماعیل(ع)  چه می‌گوید: «فلما بلغ معه السعی قال یا بنی إنی أرى فی المنام أنی أذبحک» رسیدیم به حضرت ابراهیم(ع). حضرت ابراهیم(ع) به حضرت اسماعیل(ع) گفت: آقاجان من چند شب خواب دیدم که شما را ذبح کردم «فانظر ماذا تری» از نظر شما چگونه است؟! چه می‌گویید؟ حضرت اسماعیل(ع) این گونه گفت: «قال یا ابت افعل ما تؤمر» پدر جان هر چه به شما امر شده به جا بیاورید و عمل کنید. من انشاءالله صبر می‌کنم.

حتی ابراهیم و اسماعیل برای اجابت امر خدا تسلیم شدند

«فلما اسلما وتله للجبین» حتی ابراهیم و اسماعیل برای اجابت امر خدا تسلیم شدند. حضرت ابراهیم(ع)  پیشانی را بر روی خاک گذاشت تا از پشت سر گردن اسماعیل را بزند و «نادیناه أن یا ابراهیم» صدا آمد که بس است دیگر نمی‌خواهد ببری.

 «انا کذالک نجزی المحسنین ان هذا لهو البلاء المبین» آن کرب چه بود؟ کرب عظیم. این ها مبین این است که با یک ذبحی برای حضرت اسماعیل(ع)  و حضرت ابراهیم(ع) «کرب» آوردیم. کرب عظیم در سوره ای «کرب» و در سوره ای دیگر «بلا» آمده است که مبین کرب و بلاست. کربلا گذشت بر آخرین اهل شما، بر ابراهیم شما.

باید بسیار راه بپیمایید. جناب ابراهیم خلیل شما کجا و کربلا کجاست؟! ای نوح، شما کجا و کربلا کجا؟! کرب مال حضرت زینب (س) است. همه‌ بلاها برای قلب مبارک زینب(س) است. شما چرا می‌گویید زینب (س) افضل است. اصلا چرا قیاس می‌کنید. اکنون ما در شب دنیا گیر افتاده ایم. آن طرف که رفتیم، چگونه می‌توانیم تشخیص دهیم؟! تازه می‌فهمیم زینب(س)  یعنی چه کسی؟! کسی که از ابتدای مدینه تا روز آخر کربلا لحظه ای مواسات با برادر شدن را رها نکرد. آن چه برای امام حسین(ع) پیش آمد؛ حضرت زینب (س) قبول کرد. مواسات یعنی چه؟! یعنی اگر غریبی مال برادرم است، من می‌خواهم مانند برادرم غریب باشم.

اگر ظلم است، من هم می‌خواهم مظلومه باشم. اگر تشنگی است من هم می‌خواهم تشنه باشم. اگر حسینم آقازاده هایش را می‌دهد، من هم محمدم را می‌دهم. امام حسین (ع) دیدند و شهید شدند اما امام حسین (ع) اسیری نکشیدند، به امام حسین(ع) خرما هم به عنوان صدقه ندادند. خانواده‌ای که در اوج کرامت هستند و بیگانه ای از سر خانم زینب(س) چادر می کشد، اصلا نمی توان فکر کرد، تصور کرد. حضرت امام زمان(ع) فرموده‌اند: ما را به حق عمه ام زینب(س) قسم بدهید.

خدا به اندازه‌ استعداد افراد بلا نازل می کند

 خدا وقتی می‌خواهد بلا بر کسی نازل کند به اندازه‌ استعدادش نازل می‌کند. هیچ وقت خدا مافوق طاقت استعداد کسی بلا نازل نمی‌کند. انسان با بلا به قرب می‌رسد. این خانواده به قرب رسیده بود. یک وقت خیال نکنید چیزی به امام حسین (ع) اضافه شده اگر خیال کردید چیزی به امام حسین (ع) اضافه شده است هنوز امامتان را نشناخته­اید. ابراهیم خلیل الرحمن (ع) چون در درجه‌ نبوت است خدا به این بلا مبتلایش می‌کند که برود سر اسماعیل را ببرد تا او را به درجه امامت برسانیم.

«البلاء لاولیاء کرام» خیال نکنید چیزی به اباعبدالله (ع) اضافه شده است! خدا می‌خواهد این خانواده را اکرام کند. «حمد مخصوص خدایی است که ما را اکرام کرد، بزرگداشت ما را، این بود که ما به شهادت برسیم حسین بن علی (ع) به شهادت برسد.»

حال وقتش است بگوییم خدا بعضی از خوبان خود را رحمت کند تا در دنیا حضور داریم، یکبار دیگر روزیمان بشود، برویم کربلا تل زینبیه و صدای بی بی زینب را بشنویم. آنقدر صدا توی کربلا هست صدای عباس، صدای گریه علی اصغر، صدای علی اکبر، صدای رباب، صدای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) و صدای زینب (س). می‌خواهیم ذبح عظیم نکنیم، مکه که مشرف شدید، بدانید گوسفندی که سر می‌‌برید ذبح حقیر است؛ اما گریه‌ای که برای امام حسین(ع) می‌کنید؛ ذبح عظیم است. «قتیل العبرات» من کشته اشک‌ها هستم.

زینب کبری(س) تسلیم امر امامشان هستند. عارف به حق امام حسین(ع) صاحب معرفت الله در طول عمرشان مشغول نماز شب بودند. شب‌ها مناجات با خدا داشتند چه نماز شبی می‌خواندند. امام حسین (ع) قبل از نماز شب به حضرت زینب(س) می‌فرمود: خواهرم مرا در نافله دعا کنید. حجت خدا ولی خدا امام معصوم بگویند مرا در نماز شبتان دعا کنید. ببینید این نماز شب چگونه بوده است.

عمه علاقه خاصی به پسر برادر دارد. همه شما عمه دارید، درک کردید که حضرت زینب (س) همین طور دور علی اکبر (ع) می‌گردد. فکر کنید در صحن امام حسین(ع) نشسته‌اید. الآن در کربلا صحن امام حسین(ع) قرمز، مناره‌ها قرمز، مناره‌های اباالفضل(ع)  قرمز به رنگ خون خدا است.

زیارت امام حسین(ع) را رها نکنید

خدا آقازاده مرحوم علامه امینی و همه آنها را رحمت کند. قبل از آن این را بدانید رؤیای صادقه حجت نیست و ما به عنوان حجت قبول نمی‌کنیم، چون ائمه نفرمودند، ولی رؤیای صادقه بشارت است. مواظب باشید نفی بشارت نکنید. «لهم البشری فی الحیوه الدنیا». سال ۵۷ بود یک شب قبل از اذان صبح آقاجان را در عالم رویا زیارت کردیم، دیدم خیلی سرحال و شنگول است. گفتم: پدرجان اینجا سرحال هستید بخاطر الغدیر است که نوشتید. فرمود: خیر!! گفتم: بخاطر تبلیغاتی است که کردید؟ فرمود: نه! گفتم: پس بخاطر چی است؟ گفت: بخاطر زیارت اباعبدالله الحسین (ع) است. آقاجان اگر می‌خواهی اینجا باشی زیارت امام حسین(ع) را رها مکن.

در عالم رویا گفتم، پدرجان الآن که راه کربلا بسته است. فرمود: نمی‌توانی بروی کربلا، بروید مجالس امام حسین(ع)  به نیت زیارت امام حسین(ع). شما هم نیت کنید الآن در صحن امام حسین (ع) هستید همه‌ حواستان به ضریح منور و نور مطهر امام حسین(ع) است. اگر فکر کردید امام حسین(ع) در کربلا هستند باز معرفتتان به امامت و ولایت امامتان ناقص است. آنها به همه عالم و به قدرت خدا احاطه دارند. آنها همه جا حضور دارند. حضرت سجاد (ع) نخستین کسی است که در کاروان کربلا غذا طبخ کرده است و بین عزاداران پخش کرده است. دوستان اهل بیت(ع) پاک و مطهرند در مقابل آنها اظهار خضوع و خشوع کنید.

دیگری یک قصه از مرحوم آیت‌الله حاج عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه‌ی علمیه قم و مرحوم آیت‌الله مرعشی و بسیاری از مراجع است که در اواخر عمرشان بازگو می کردند. در دسته‌ها به سر و صورت و سینه می‌زدند، یک مرجع تقلید آن هم مرجعی که رضاخان از ایشان ابا داشت. عبا را کنار می گذاشت و به جمعیت عزاداران می­پیوست. چقدر صحنه‌ زیبایی است؛ به آقا گفتند: آقا چه کار می‌کنید؟ گفت: هیچ خبری هیچ جا نیست الا در خانه امام حسین(ع). توجه فرمودید و قضیه‌شان را به پسرشان گفته بودند و حاج آقا مرتضی فرمودند: خدا پسرش مرتضی را رحمت کند. گفت: یک شب خواب دیدم که طولانی و به دقت حسابرسی می‌کنند. یک صف هم هست دارند، تند تند به بهشت می‌روند. پرسیدم: این چه صفی است؟ گفتند: این صف امام حسین (ع) است «اوسع ابزار الجنه باب الحسین».

 راه خدا راه کربلاست

دوستان امام حسین(ع) کربلا را به عنوان راه خدا معرفی می‌کردند. راه خدا راه کربلاست. راه عطش است، راه قرب به خدا راه قرب به رسول الله(ص)، راه قرب فاطمه(س)، راه قرب به علی(ع)، راه قرب به امام حسین(ع)، برای احدی قربی به خدا از امام حسین(ع)، بدون امام حسین(ع) در این عالم وجود ندارد.

همه انبیا به کربلا آمدند. تنها پیغمبری که به کربلا پا نگذاشت رسول خدا(ص) بود؛ کربلا را به محضر رسول خدا(ص) آوردند. روزی که خبر شهادت امام حسین(ع) را برای فاطمه آوردند فاطمه برای حسین بن علی(ع) گریه فراوانی کرد. جبرییل امین به محضر ایشان آمد. سلام خدا را به فاطمه الزهرا(س)  رسانید و فرمود: فاطمه جان خدا سلام رسانیده و فرموده: اگر راضی به شهادت حسین(ع) شدی، عطیه هایی در مقابل حسین(ع) عطا خواهیم کرد:

اولا ما برای شیعیان، ایام زیارت زائر حسین(ع) را جزء عمر او قرار نخواهیم داد.

ثانیا بر تربت او شفا خواهیم داد و در هیچ تربتی در این عالم شفا جایز نیست، الا تربت اباعبدالله الحسین(ع) و «شفا فی التربته».

ثالثا دعایت را اجابت خواهیم کرد. و امام عزیزی را که می‌ خواهیم وارد این عالم کنیم از نسل حسین(ع) قرار خواهیم داد.

اینجا صدیقه طاهره(س) شهادت اباعبدالله الحسین(ع) را قبول کردند. ممکن است کسی فکر کند چرا فاطمه راضی بشوند؟ بگویید مگر رضای خدا چیست؟! رسول خدا(ص) فرمودند: خدا به رضای فاطمه(س) راضی است. فرمودند: فاطمه جانم، محبوبه من راضی شدی؟

خانواده عصمت و طهارت تسلیم مشیت خدا بودند

خانواده عصمت و طهارت در سوره‌ مبارکه «هل اتی» تسلیم مشیت خدا بودند و «ما تشاعون الا ان یشاء الله» این خانواده این خصوصیت را دارند که نمی‌خواهند به هیچ چیز الا چیزی که خداوند متعال مشیت قرار داده است، عمل کنند. علت این است که هر کسی در محبت به خدا کامل شد، علامت محبت کامل، تسلیم کامل است. ریشه محبت را هم فرموده همان طور که خودشان فرموده‌اند «من عرف الله احبه» هر کس خدای متعال را بشناسد او را دوست خواهد داشت.

این بزرگواران عارف به خدا بوده‌اند. در حقشان کوتاهی کرده‌ایم. این مطلب در مورد شاگردانشان نیز صادق است. آنها محال معرفت الله هستند. السلام علی محال معرفت الله، سلام بر شما خانواده‌هایی که محل‌های معرفت خدا هستید.

یعنی چه محل معرفت خدا هستید؟ شناخت خدا برای احدی میزان نیست. کسی نمی‌تواند از جانب خودش خدای متعال را بشناسد. خدا باید خودش را معرفی کند. بنابراین رسول اکرم(ص) فرمودند: خدا را بشناسید به وسیله ‌امیرالمومنین(ع). در نهج البلاغه، امیرالمومنین(ع) این کلام رسول اکرم (ص) را تایید کردند؛ خدا را بشناسید به وسیله‌ قرآن، چرا چون «تنزیل من الله العزیز الحکیم» بنابراین آنچه معرفت خدا است در این خانواده فرود آمده است چون محل معرفت خدا هستند.

شناخت خدا از طریق این خانواده امکان پذیر است. غیر این خانواده هیچ کس نمی‌تواند به خدای مهربان و معرفت خدا راه پیدا کند. مطلبی که مورد سوال است این است که معرفت خدا یعنی چه؟ به چه چیز معرفت خدا می‌گویند؟ معرفت خدا یعنی یک مقدار اطلاعات پیدا کردن، یک مقدار اصطلاحات بلد بودن یا مثلا احادیثی که در باب شناخت خدا است را بدانیم یا علم کلام بدانیم؟ همین طور که محل معرفت خدا آل الله هستند معنای معرفت خدا را خودشان باید بیان کنند.

ابوحمزه خدمت وجود مبارک امام باقر(ع) رسید. حضرت باقر(ع) مطالب بسیار بلندی در باب معرفت خدا به او فرمودند. کسی که خدای مهربان را شناخته باشد، نمی‌تواند بدون شناخت خدا بندگی خدا را بکند. آنهایی که او را نمی‌شناسند بنده غیر او می‌شوند و «من لم یعرف الله» کسی که خدای متعال را نشناخته است «یعبد غیره» عبد غیر او شده است خیال می‌کند خدا را شناخته است.

ممکن است خدایی را انتخاب کند که با خیال خودش ساخته است. چون آنقدر خدا به نفوس او قوت و قدرت داده که قدرت دارد خدا را بسازد، خدا را خلق کند تا این اندازه قوت دارد که همانا عبد خدا می‌شود. کسی که خدا را بشناسد این شبیه خطبه‌ خود سیدالشهدا است. در روزهایی که امام حسین(ع) به کربلا رسیدند، خطبه‌ای ایراد فرمودند: «یا ایها الناس ما خلق الله عباد الا لیعرفوا» خدا بندگان خودش را خلق نکرده است الا به خاطر اینکه او را بشناسند و لذا «عرفوا عبدوا» و وقتی که او را شناختند عبد او می‌شوند و «فاذا عبدوا یسقینا عن عباده» وقتی او را شناختند از عبادت غیر او بی نیاز می‌شوند. حضرت این را برای ابوحمزه توضیح دادند.

 ابوحمزه رو کرد به حضرت باقر (ع) و گفت: یابن رسول الله (ع) معرفت خدا یعنی چه؟ الآن شما نگاه کنید از شما بپرسند معرفت خدا چیست؟ ممکن است بگویید شناخت حضوری خدا، یکی می‌گوید: شناخت حصولی خدا، آشنایی با صفات و اسماء خدا، یکی می‌گوید: آشنایی با ذات خدا. امام باقر(ع) اینطور معنا فرمودند: «محال معرفه الله»!

محل‌های معرفت خدا می‌توانند معنای معرفت خدا را هم بیان کنند. معرفت خدا یعنی چه؟ معرفت از تصدیق شروع می‌شود معرفت الله، یعنی تصدیق الله، یعنی تصدیق الرسول و تصدیق الرسول الله. چگونه تصدیق کنیم رسول خدا را؟ «فی موالات علی». عجب معنایی که امام از معرفت خدا می‌کنند. چقدر تفاوت دارد با معنای غیر امام. معرفت خدا یعنی تصدیق کردن خدای متعال.

معرفت خدا تصدیق، قبول خدا و رسول الله (ص) است

افرادی هستند که صدق را تصدیق می‌کنند، در سوره حدید آمده است «والذین امنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون» صدیقون کسانی هستند که به خدا و رسل ایمان بیاورند. حضرت باقر(ع) می‌فرمایند: معرفت خدا تصدیق، قبول خدا و رسول الله (ص) است.

امام فرمودند: عرفان خدا تصدیق خدا و تصدیق رسول الله است. هر کسی امیرالمومنین (ع) را قبول نکند، پیغمبر اکرم را تصدیق نکرده است و کسی که پیغمبر را تصدیق نکرده است، خدا را تصدیق نکرده است. چرا؟ آن خدایی که شما می‌خواهید بشناسیدش رسولی فرستاده آن رسولش کسی است که دنبال آن علی و دنبال او حسن و حسین (ع) آمده­اند. یک نکته بسیار لطیفی اینجا هست که علی(ع) را که خلیفه قرار داده؟ رسول اکرم را که؟ خدا؟! کدام خدا، خدای رب العالمین یا خدایی که ساخته ذهن بشر است؟! خدای رب العالمین که امیرالمومنین را خلیفه معرفی کرده امام حسن و امام حسین (ع) را ولی معرفی کرده وقتی شما تصدیق کردید، مثل اینکه آن خدا را شناخته اید. ص ۱۷۰ قرآن کریم آیه ۱۵۷ سوره‌ مبارکه اعراف خیلی زیبا به این نکات اشاره شده است.

پیغمبر به مردم بگو می‌دانید من که هستم؟ من رسول الله (ص) هستم که برای تمام بشر رسول هستم. دیگر دائره‌ای قبل از رسول اکرم (ص) برای رسالت، وسیع‌تر از رسالت عیسی ابن مریم(ع)  نیست. عیسی ابن مریم(ع)  رسول بنی اسراییل است. پیغمبر اکرم از اولاد اسماعیل اند، او رسول بنی اسراییل است. تصور هر شیء، امر به هر شیء، اختیارش دست خداست «له ملک السموات و الارض لا اله الا هو یحیی و یمیت» فهمیدید من رسول کی هستم؟ حال شما قبول دارید که آسمان‌ها و زمین هست یا نه؟!! همه این آسمان‌ها و زمین ملک هم دارد؟ بله آن کسی که ملک آسمان‌ها و زمین‌ها مال اوست یک رسولی فرستاده است؛ معرفت خدا چیست؟ یعنی شناخت خدا.

 دوستان ولایت اهل بیت، به معرفت خدا رسیدند

الآن دوستانی که ولایت اهل بیت(ع) را قبول کردند به معرفت خدا رسیدند. «کذالک عرفان الله» بنابراین بندگان خدا به دنبال عرفان هم می‌گردند؛ آن هم چه عرفانی «کذالک عرفان الله» منتها باید روز به روز تصدیقمان قوی‌تر شود.

 تصدیق یعنی مصداق شدن. «الاسلام هو التصدیق» کسی که امر خدا را قبول نکند، خدا را تصدیق نکرده است. وقتی گفتیم «اشهد انّ علیا ولی الله» به تصدیق خدا اقرار کردیم. خدا رحمت کند مؤذن زاده اردبیلی را، مسوول مسجد الحرام دعوت کردند، بیایند مکه اذان بگویند این مرد بزرگوار فرموده بود به یک شرط، به شرطی که در مخزن های مسجدالحرام شهادت ثالثه را بگویم. آقایان قبول نکردند، این تصدیق است. امام باقر(ع) می‌فرمایند: معرفت خدا و تصدیق الله یک چیز ذهنی نیست. یک چیز اعتباری و انتزاعی نیست که بشینیم با هم بحث کلامی کنیم.

عارف ترین شما کسی است که بیشتر از همه به امامت ائمه اقتدا کند

معرفت خدا یک سری اطلاعات ذهنی نیست، معرفت خدا در خانواده عصمت و طهارت است. عارف ترین شما کسی است که بیشتر از همه به امامت ائمه اقتدا کند. دوستان جوان خیال نکنند عارف‌تر کسی است که اصطلاحات بیشتر بداند. خیر اینطور نیست. عارف‌ تر کسی است که بیشتر از همه مصداق است، وقتی نگاهش می‌کنی آرام می‌شوی، وجود او سرتاسر تسلیم مشیت الهی است. می‌گویند هر چه امام امر می‌کنند. بی بی زینب (س) در چه مرتبه‌ای از معرفت بودند؟ عرفان پروردگار عالم چگونه است؟ عرفان خدا متکی به تصدیق پروردگار عالم است. اهل بیت (ع) فرمودند: هر کس ما اهل بیت (ع) را دوست بدارد صدیق است. صدیق یعنی کسی که خیلی تصدیق کرده است. شما حضرت رضا(ع) را دوست دارید پس صدیقید؛ یعنی تصدیق کردید. خدا فرمود: حضرت رضا(ع)  خلیفه من است هر کس ایمان به خدا و رسولش بیاورد صدیق است.

شما قتیل نیستید، شهیدید. قتیل را با حدید می‌کشند، شهید را با محبت. ابوحمزه پرسید «تصدیق الله و تصدیق رسول الله» آقاجان من چه کنم تا ایمانم به خدا و رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) زیاد شود؟ من خدا و رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع) را قبول کردم. حالا چه کنم کامل شود؟ فرمودند: دوست دارید کامل شوید؟ دوست دارید با ایمان کامل از این دنیا بروید؟ ایمان کامل در «لسان محال معرفت الله و توالی اولیا الله» است. پیغمبر اکرم ۲۳ سال از دین سخن گفتند و در روز غدیر از کمال دین سخن گفتند، نه از دین.

روز غدیر روز ولایت امیرالمومنین(ع) «الیوم اکملت لکم» توالی اولیاء الله، توالی یعنی ولایتشان را قبول کنیم ولایت یعنی چه؟ یعنی قبول امر، قبول نهی، اینکه چه کسی ولایت ائمه را قبول کرده است. امیرالمومنین(ع) در وصف مالک اشتر به خود مالک (ع) فرمودند: مالک مثل تو نسبت به ما مثل من است نسبت به پیغمبر، مالک اشتر چقدر به وجود آقا امیرالمومنین خدمت کرد؟

در جنگ صفین مالک به مرحله‌ای رسیده که می‌خواهد کار را تمام کند؟ چند قدمی خیمه معاویه است اگر معایه را بکشد مسیر تاریخ اسلام بلکه مسیر تاریخ انسان عوض خواهد شد. خوب تحقیق کنید واقعا مسیر بشریت عوض می‌شود. روز آخر آمدند خدمت امیرالمومنین(ع) گفتند: چون آنها قرآن ها را سر نیزه‌ها کردند که ما با قرآن بجنگیم، نمی‌جنگیم. اگر نگویید مالک برگردد شما علی(ع) را می‌کشیم. فرمود مالک برگرد. اگر مالک خودش را دوست می‌داشت، می‌گفت چی؟ علی(ع) گفته که گفته، بگذار کار را تمام کنیم. چون آقا امیرالمومنین(ع) صاحب ولایت اند یعنی ولی امرند، اطاعت امرشان بفرموده امر اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واجب است. شمشیر غلاف کرد برگشت. چرا؟ چون امیرالمومنین را می‌شناسد «توالی اولیاء الله». بالاتر از آن بزرگواری است که باید برایش گریه کنیم و به سر و سینه بزنیم یعنی قمر بنی هاشم؛ سید الشهدا ارواحنا فداه فرمودند: برو آب بیاور. اگر امام حسین فرمودند: عباسم برو آب بیاور و آب هم بخور، آقا اباالفضل(ع) آب خورده، ولی امام فرمودند: برو آب بیاور، آن هم رفت آورد ولی آب نخورد «توالی اولیاء الله و توادی اداء الله» کسی که قبول کند ولایت اولیاء خدا را دشمن دشمنان خدا باشد. این کمال ایمان بعد از معرفت خدا است.

هر کس قبول کند ولایت خدا و رسول او اینها حزب اللهی هستند، یعنی کسانی که تسلیم امر امام بشوند می‌گویند: حزب اللهی، در قرآن این گونه معنا شده است. امام باقر(ع) فرمودند: معرفت ما اهل بیت انتهای راه است. معرفت ما اهل بیت ابتدای راه است. اول و آخر نماز ما هستیم. اول روزه و آخر روزه ما هستیم. اگر امام نباشد چگونه می‌توانیم نماز بخوانیم.

دوستان دانشجویی که می‌گویند فقط قرآن را قبول داریم تا اثبات نکنید که کجای قرآن نوشته نماز صبح ۲ رکعت است ما نماز صبح نمی‌خوانیم، تا نگویید کجای قرآن نوشته که نماز ظهر ۴ رکعت ما نماز ظهر نمی‌خوانیم، راست می‌گویند. هیچ جای قرآن نگفته نماز صبح ۲ رکعت و نماز ظهر ۴ رکعت است حالا ما از کجای قرآن بفهمیم که نماز صبح ۲ رکعت است؟ از کجای قرآن بفهمیم که قبل از نماز وضو بگیریم؟ کجای قرآن بفهمیم که چطوری وضو بگیریم، در کجای قرآن نوشته؟ اینجاست که بحث ولایت می‌آید.

خدا فرموده «انما ولیکم الله و رسوله» ولی امر شما رسول خدا هر چه رسول گفته بگویید. هر چه گفته اجتناب کنید اجتناب کنید، برای چه نماز صبح ۲ رکعت برای اینکه رسول اکرم(ص) نمازش را ۲ رکعت خوانده است. چرا نماز ظهر ۴ رکعت است برای اینکه حضرت رسول خدا ۴ رکعت خوانده است.